همین گونه مانده است...

سالهاست همین گونه مانده است...بهت زده وآرام،متعجب وشاد...اما شادی سراسرغم...

سالهاست آرام وبی صداست...لبریز سئوال...ولی همین گونه مانده است...خسته است...نه از اینکه شاید هرگز جوابی نیاید بلکه از آن سو که سالهاست همین گونه مانده است...

مانند تشنه لبی در بیابان که محو تک ابر کل آسمان در بالای سرش است...ولی می داند این ابر هرگز نخواهد بارید...

همین گونه مانده است...همین طرف پرچین نگاهت مانده است...هرگز دروازه های شهر حضورت برویش گشوده نخواهند شد و او این را به خوبی می داند...اما بازهم مانده است...همیشه همین گونه مانده است...

نگاهم را می گویم که به نگاهت خیره مانده است...وسالهاست که همین گونه مانده است...

 

 



نظرات شما عزیزان:

شاه توت
ساعت13:53---6 تير 1392
خیره بود،ندیدی؟

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: تراشه های قلم من...وسپیدی کاغذ... ، ،

تاريخ : یک شنبه 2 تير 1392 | 15:21 | نویسنده : negin |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.